زندگی



خلاصه فیلم: این فیلم درباره دنیایی است که ویروس کشنده آنفولانزا آن را فراگرفته و در حال نابودی آن است. مردم در این دنیا درمانده هستند و به هیچکس هم اعتماد نمی کنند چراکه امکان آلوده شدن و سپس مرگ وجود دارد!. در این وضعیت پزشکان و دانشمندان به دنبال یافتن درمانی برای این ویروس هستند اما بزرگترین مشکل آنها نه یافتن درمان ، بلکه ترسی و جنونی است که برمردم حاکم شده است…

فیلم شیوع

 

درباره منتقد:

دکتر شریل لیثام دکترای خود در رشته روانشناسی بالینی را در دانشگاه سنت لوئیس به اتمام رسانده است و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه کالیفرنیا، سن برناردینو دریافت کرده است.

 او دوره کارورزی خود را در حوزه روانشناسی کودک و نوجوان به پایان رسانده است.

از زمان فارغ التحصیلی، او تدریس و کار بالینی را ترکیب کرده و در حال حاضر استادیار دانشگاه گرند ویو در دس مونیس، لوا است.

او سالهای زیادی را در مراکز درمانی کار کرده است و در حال حاضر، در حال بررسی پیش بینی کننده های پیامد جراحی های موفقیت آمیز از طریق ارزیابی های روانشناختی و استفاده از ذهن آگاهی در کاهش اضطراب مرتبط با سلامتی است.

دکتر لیثام در مراکز درمانی زیادی از جمله مراکز مربوط به دردهای مزمن، اختلالات خوردن، توانبخشی و تومورشناسی مشغول به کار بوده است.

او به معلمان جوان و پرستاران به منظور نشانه یابی نیاز های افراد با مشکلات سلامتی مزمن درس می دهد.


اطلاعات فیلم شیوع Contagion:

نام فیلم: شیوع Contagion (2011) 

ژانر: درام- هیجان انگیز

مدت زمان:  106 دقیقه

کارگردان: Steven Soderbergh

محصول کشور: آمریکا

ستارگان : Marion Cotillard, Matt Damon, Laurance Fishburne, Jude Law, Gwyneth Paltrow

 10/6/6

خلاصه فیلم:  فیلم شیوع درباره دنیایی است که ویروس کشنده آنفولانزا آن را فراگرفته و در حال نابودی آن است. مردم در این دنیا درمانده هستند و به هیچکس هم اعتماد نمی کنند چراکه امکان آلوده شدن و سپس مرگ وجود دارد!.

در این وضعیت پزشکان و دانشمندان به دنبال یافتن درمانی برای این ویروس هستند اما بزرگترین مشکل آنها نه یافتن درمان ، بلکه ترسی و جنونی است که برمردم حاکم شده است…

در انتها می توانید فیلم شیوع دوبله فارسی را دانلود کنید .

دانلود فیلم شیوع  دوبله فارسی

 

Brauer, F. F. (2011). A simple model for behaviour change in epidemics. BMC Public Health, 11(Suppl. 1), 1–5.

Brug, J., Aro, A. R., & Richardus, J. (2009). Risk perceptions and behaviour: Towards pandemic control of emerging infectious diseases. International Journal of Behavioral Medicine, 16(1), 3–6. http://dx.doi.org/10.1007/s12529-008-9000-x PsycINFO →

Goodwin, R., Haque, S., Neto, F., & Myers, L. B. (2009). Initial psychological responses to Influenza A, H1N1 (Swine flu”). BMC Infectious Diseases, 9, 166. http://dx.doi.org/ 10.16/1471-2334-9-166

Lau, J. T., Griffiths, S., Choi, K. C., & Tsui, H. Y. (2010). Avoidance behaviors and negative psychological responses in the general population in the initial stage of the H1N1 pandemic in Hong Kong. BMC Infectious Diseases, 10, 139. http://dx.doi.org/10.161471-2334-10-139

Lau, J. T., Kim, J. H., Tsui, H., & Griffiths, S. (2007). Perceptions related to human avian influenza and their associations with anticipated psychological and behavioral responses at the onset of outbreak in the Hong Kong Chinese general population. American Journal of Infection Control, 35, 38–49. http://dx.doi.org/10.1016/j.ajic.2006.07.010

Lau, J. T., Yang, X., Tsui, H. Y., Pang, E., & Wing, Y. K. (2006). Positive mental healthrelated impacts of the SARS epidemic on the general public in Hong Kong and their associations with other negative impacts. The Journal of Infection, 53, 114–124. http://dx.doi.org/10.1016/j.jinf.2005.10.019

Raude, J., & Setbon, M. (2009). Lay perceptions of the pandemic influenza threat. European Journal of Epidemiology, 24, 339–342. http://dx.doi.org/10.1007/s10654-009-9351-x Rubin, G. J., Amlôt, R., Page, L., & Wessely, S. (2009). Public perceptions, anxiety, and behaviour change in relation to the swine flu outbreak: Cross sectional telephone survey. BMJ: British Medical Journal, 339, b2651. http://dx.doi.org/10.1136/bmj.b2651

Seale, H., McLaws, M. L., Heywood, A. E., Ward, K. F., Lowbridge, C. P., Van, D., .MacIntyre, C. R. (2009). The community’s attitude towards swine flu and pandemic influenza. The Medical Journal of Australia, 191, 267–269.

Shigemura, J., Nakamoto, K., & Ursano, R. (2009). Responses to the outbreak of novel Influenza A (H1N1) in Japan: Risk communication and shimaguni konjo. American Journal of Disaster Medicine, 4, 133–134.

Vartti, A. M., Oenema, A., Schreck, M., Uutela, A., de Zwart, O., Brug, J., & Aro, A. R. (2009). SARS knowledge, perceptions, and behaviors: A comparison between Finns and the Dutch during the SARS outbreak in 2003. International Journal of Behavioral Medicine, 16, 41–48. http://dx.doi.org/10.1007/s12529-008-9004-6 PsycINFO →

Wong, L. P., & Sam, I. C. (2011). Behavioral responses to the Influenza A (H1N1) outbreak in Malaysia. Journal of Behavioral Medicine, 34, 23–31. http://dx.doi.org/10.1007/ s10865-010-9283-7 PsycINFO →

World Health Organization. (2010). Situation updates—pandemic (H1N1) 2009. Geneva, Switzerland: Auth


دانلود قسمت ۱۳ سریال دل با لینک مستقیم و کیفیت عالی

دانلود قسمت سیزده سریال دل

 

دانلود قسمت ۱۳ سریال دل

دانلود قسمت ۵ سریال خواب زده با لینک مستقیم و کیفیت عالی

دانلود قسمت پنجم سریال خواب زده

دانلود قسمت ۵ سریال خواب زده

دانلود قسمت ۱ سریال هم گناه با لینک مستقیم و کیفیت عالی

دانلود قسمت یک سریال هم گناه

 


بارها گفته شده که سینمای کمدی در ایران تبدیل به تکرار شده از سوی دیگر نقدهای منتقدان هم در مواجهه با این آثار تکرار مکررات است، اساسا منتقد وظیفه ای ندارد که درباره فیلم های شبه کمدی مبتذل نقد بنویسد چرا که قطعا نوشتن برای این آثار به ادبیات نقد آسیب می رساند چرا که هر اثر هنری قابلیتِ نقد را ندارد ، زمانی که فیلمساز از ارزش های هنری اش عبور می کند و به سمت خزعبل سازی حرکت می کند چرا باید منتقد وقت بگذارد تا درباره اثر او بنویسد؟ اما نگارنده معتقد است ننوشتن برای چنین آثاری موجب گستردگی ابتذالِ بیشتر در سینمای کمدی می شود، اما منتقد می تواند از طریق نوشتنِ نقد پیامش را به فیلمساز و مخاطب گوشزد کند، این یادداشت قصد دارد بگوید که چه اتفاقی افتاده فرزاد موتمن که شب های روشن یا خداحافظی طولانی را در کارنامه اش دارد چگونه توانسته فیلم چشم و گوش بسته را بسازد؟ اگر هدف تجربه گرایی و محک زدن باشد که موتمن یک بار پوپک و مش ماشاالله را ساخت که نه مخاطب با او ارتباط برقرار کرد و نه خودِ او توانست در تغییرِ ژانر موفق باشد، اساسا نمی شود باور کرد فیلمسازی مثل موتمن که مسلط به محتوا و فرم است چرا باید دانستگی اش را خرج فیلمی کند که فاقد ارزشِ سینمایی ست ، چشم و گوش بسته با اینکه می خواهد یک اثر کمدی فانتزی باشد اما گرایشاتِ ابتذال گونه اش کاملا مشهود است فیلمسازِ متفکر نتوانسته یک اثر کمدی خلق کند به همین دلیل سروشکلِ این فیلم به طنزهای منسوخ شده تلویزیونی شباهت پیدا کرده حتی در دهه هشتاد هم فیلم های شانه تخم مرغی به این اندازه سطحی نبودند، قرار دادن دو تیپ در موقعیت های مختلف که یکی نمی شنود و دیگری نابیناست به هیج وجه کمدی نیست یا بهتر است بگوییم فیلمساز نتوانسته از این موقعیت ها کمدی خلق کند ،همانطور که اشاره شد این موقعیت ها بیشتر طنز خفیف نامیده می شوند که در خوشبینانه ترین حالت شاید دو سه تا بچه این موقعیت ها را ببینند و بخندند فیلمساز سطحی ترین رویکرد را در مواجهه با این دو تیپ تدارک دیده است استفاده از این موقعیت ها قطعا از سینمای غرب می آید البته در شکلی الکن و بی منطق!

این شکل از داستان گویی که دو کاراکترِ مستقل در مسیر قصه تبدیل به پارتنر می شوند و وارد یک جریان یا موقعیت ناخواسته یا بی ربط می شوند که برای ادعای بی گناهی شان با تبهکاران روبرو می شوند کاملا یک قصه تکراری ست اما موتمن در این راستا سعی نکرده که مسیر قصه گویی اش را از کلیشه نجات بدهد چرا که موقعیت های پیش آمده به شدت منسوخ شده است از طرفی دیگر موتمن برای ایجاد قصه اش تنها به دو پارتنرش اکتفا کرده که آنها هم به دلیل ضعف در شخصیت پردازی نتوانستند جذابیتی برای مخاطب داشته باشند گیر افتادن آن ها در یک موقعیت اشتباهی و دیالوگ گفتن های بی اساس نمی تواند به فیلم کمکی کند، بیشتر این دیالوگ ها سخیف و مبتذل اند و کاربردی برای فیلم ندارند انگار این دیالوگ ها به شکل بداهه گفته شده، فیلمسازی مثل موتمن که سعی دارد در آثارش به فیلمنامه استاندارد و دیالوگ اهمیت بدهد این بار در این فیلم دیالوگ هایی رد و بدل می شود که انگار فیلمساز این دیالوگ ها را از کف خیابان جمع کرده و در دهان بازیگرانش گذاشته است و اصلا برایش مهم نبوده که شاید یک بچه کم سن و سال مخاطب فیلمش باشد.چند سکانس و دیالوگ در فیلم وجود دارد که به سخافت اثر می افزایند نگاه دنباله دار بهروز به پوتین های سرباز که تداعی کننده افکار او نسبت به پاهای نونا کاراکتر زن فیلم است در همین سکانس یک موسیقی انقلابی هم پخش می شود، بالا رفتن بهروز از نردبان و باز دیالوگ های جنسی که با سعید رد و بدل می شود، زمانی که نونا می خواهد درون آن کیف را به سعید و بهروز نشان بدهد دیالوگ هایی می گوید که شرم آور است، راستی درون آن کیف چه چیز با ارزشی بود؟ کارکرد پلیس در فیلم چیست؟ چرا آن دو پلیس تا این حد عقب افتاده هستند؟ سکانس مسافرخانه اگر نبود چه می شد؟ مانی حقیقی در فیلم چه نقشی دارد او کیست؟ اصلا چرا باید این فیلم با این همه ضعف و حفره و علامت سوال ساخت می شد؟

 

 

دانلود فیلم چشم و گوش بسته

 

اساسا برای فیلمی مثل چشم و گوش بسته نمی شود تحلیل جز به جز نوشت چرا که با یک فیلم به اصطلاح کمدی فانتزی مواجه هستیم که پوشش کاراکتر زن و شهوت مردان فیلم و دیالوگ های ناشایست اولویت دارد یک فیلمفارسی کامل که فقط کاباره از آن حذف شده قطعا بعد از دیدن این فیلم تمامی نماها و سکانس هایش را فراموش خواهیم کرد اگر کسی از ما بپرسد که چشم و گوش بسته درباره چه موضوعی است واقعا نمی توانیم چیزی بگوییم چون این فیلم همانند فیلم های شبه کمدی دیگر یک هدف دارد و آن هم گول زدن مخاطب است، مواد ساخت این گونه از فیلم ها بسیار ساده است دو بازیگر چهره که پارتنر هستند استفاده از دیالوگ یا موقعیت های جنسی همراه با یک کاراکتر زن که به علت پوشش خاص همه را به شهوت رو می آورد حالا یک قصه ی کمرنگ و بی منطق هم در فیلم وجود دارد که اگر هم نباشد مهم نیست، مهم استقبال مردم از فیلم است که با انتظار بیش از حد به سالن سینما آمدند اما صدای خنده ای شنیده نمی شود اگر هم کسی بخندد به دلیل استفاده از دیالوگ های جنسی است، این خنده باید از متن و ژانر فیلم به مخاطب منتقل شود که همچین اتفاقی رخ نمی دهد چرا که بهره گیری از مصالح ژانری آنقدر ناچیز و تقلبی است که تنها دیالوگ می تواند خنده های مقطعی و کوتاه بوجود بیاورد، جالب است که فیلمساز پایان فیلمش را نقطه نمی گذارد تا اگر فیلمش به فروش خوبی دست پیدا کرد قسمت دوم آن را هم بسازد. هیچ نکته مثبتی در این اثر یافت نمی شود چرا که این فیلم ها با رویکرد بازاری ساخته می شوند در چنین آثاری هنر هیچ جایگاهی ندارد.

هزینه تولید فیلم های سینمایی روز به روز در حال افزایش است اینکه فیلمسازی مثل موتمن چگونه می تواند بجای ساخت یک فیلم هنری که تخصص خاصی در آن دارد چشم و گوش بسته بسازد واقعا تاسف برانگیز است و تاسف برای سینمای ایران که فیلمسازهای مهمش به خزعبل سازی روی آوردند، سلیقه مخاطب هم روز به روز کاهش پیدا می کند.


نقد نشریه گاردین

اصغر فرهادی فیلمی درهم وپیچیده ساخته که با سبکی ملایم، واقع‌گرا و در عین حال نگه‌دارنده اطلاعات که این کارگردان با آن نام خود را بر سر زبانها انداخت. به عبارتی، فیلم قهرمان داستان برشی از زندگی است. داستان این فیلم آشفتگی نامطلوب و نامشخصی را دارد که زندگی واقعی دارد. نکات زیادی در مورد این فیلم وجود دارد و با این حال باید گفت که در مورد تدبیرهای ملودراماتیک که کمی زودباوری را افزایش می دهند، احتیاط های جزئی وجود دارد.

 
نقد فیلم قهرمان

قهرمان فیلمی است که به دلیل بازی هوشمندانه و ظریف امیر جدیدی در نقش رحیم، پدری مطلقه که به تازگی با آزادی مشروط دو روزه از زندان آزاد شده و به دلیل بدهی به زندان افتاده است، خیلی مورد توجه قرار گرفته است. او مردی است با لبخندی درخشان و در عین حال عجیب و ناامید. او مشتاقانه منتظر است تا با دوست دخترش، خواهر حامی خود و پسرش (پسری مهربان و حساس با نقص گفتار) متحد شود. رحیم مردی است که بر این باور است که هنوز هم نوعی زیبایی جذاب ممکن است او را از مشکلات خلاص کند. اما در واقع او برنامه‌ای کاملاً مشخص برای لغو حکم زندان خود دارد. دوست دختر او یک کیف دستی در خیابان پیدا کرده است که حاوی سکه های طلاست: اگر می توانستند آن‌ها را به یک دلال طلا بفروشند، شاید به اندازه کافی پول جمع‌آوری نشود تا طلبکارش را متقاعد کند که بدهی را ببخشد؟
اما وقتی فهمیدند که ارزش سکه‌ها کمتر از آن چیزی است که فکر می کردند، رحیم راه خود را به سمت یک طرح جدید کج می کند و اینطور فکر می‌کند: در خیابان‌ها اطلاعیه های را نصب کنیم که کیسه‌ای پیدا شده و با این کار تبلیغات خوبی برای یک مرد صادق و قانون‌شکن اصلاح ایجاد کنیم. شانسی برای بدست آوردن آسان پول؟ صاحب کیف با قدردانی رحیم تماس می گیرد و خود مقامات زندان روال خوش رفتاری رحیم را به اطلاع عموم می رسانند و مشتاق تبلیغات خوب پس از یک خودکشی زشت در زندان هستند. رحیم یک مصاحبه خبری تلویزیونی انجام می دهد و در آن ادعا می کند که او بود که کیسه را پیدا کرد و یک بنیاد خیریه برای جمع آوری پول برای این قهرمان جدید ایثار حرکت می کند. رحیم حتی از استفاده از پسر فقیر و لکنت زبان خود برای جلب همدردی مردم دریغ نمی کند.

 
نقد فیلم قهرمان

اما طلبکار او که یک دوست خانوادگی است، از تصویر جدید و مقدس رحیم به شدت آزرده خاطر شده است، به خصوص که خود او تقریباً به دلیل اقدامات لغزنده تجاری رحیم ویران شده بود. سپس یک مقام دولتی بدگمان، که رحیم از او به عنوان بخشی از طرح آزادی زندان خود انتظار اشتغال دارد، خواستار مدرکی مبنی بر وجود خانمی که کیف را گم کرده است، می کند. و وقتی رحیم نمی تواند او را پیدا کند، دوست دخترش را متقاعد می کند که به عنوان این زن ظاهر شود. علاوه بر این، با آشکار شدن حیله‌اش، خیریه‌ای که به‌طور فزاینده‌ای ناامید شده، پول را به همسر یک مرد محکوم می دهد (برای تخفیف حکم اعدامش) و رحیم می خواهد ادعا کند که این نیز ایده‌ای قهرمانانه از خود او بوده است. پیش فرض مبتکرانه با مفهوم بالا، مانند یک داستان کوتاه ادبی. با این حال، حفره های طرح از همان ابتدا آشکار است. هیچ کس این سؤال واضح را از رحیم نمی پرسد: اگر او می خواست شهروند خوبی باشد، چرا کیف پیدا شده را به سادگی در ایستگاه پلیس تحویل نداده است؟ فکر تراکت یک ایده آشکارا از ناکارآمدی و خودخواهی بود. ما همسر سابق رحیم را نمی بینیم، اگرچه حضانت و هماهنگی های ملاقات با پسرشان مطمئناً یک مشکل است.

 

نقد فیلم قهرمان اصغر فرهادی

نقد فیلم قهرمان

دو دعوای نگران‌کننده و پر هرج و مرج در فیلم وجود دارد، یک ویدیوی مخفی در تلفن همراه وجود دارد که به نظر می رسد رحیم با آن تهدید و باج‌گیری می شود، اما پس از آن در رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشته می شود تا حرکت توطئه دیگری را تسهیل کند. قهرمان فیلمی جذاب است، اما آیا رفتارهای واقع گرایانه است که داستان کمی غیر متمرکز را پنهان می کنند.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

asohaili chakavaktflyer اخبار برتر استانی موزیک حرفه ای پیکسلر faw وبلاگ رسمی آموزشگاه زبان انگلیسی امیران معرفی پرژکتور بنکیو همراز آموزش های همگانی